پیرامون کودتاها،جهاد،وغیره حوادث…
لیکوال : اختر یوسفي
مبلغین متعدد هر چند تبلیغات خود را در قالب کلمات ذهنی وعقدتی خویش پیرامون “کودتا ها”، “جهاد” وغیره حوادث در افغانستان میکیاژ نمایند، مگر حقایق حوادث را نمی تواندعوض کنند.
درعمق بحرانات ویران کننده جاری درافغانستان عده از نویسندګان افغان درخارج از کشورسرگرم پخش داستانهای مطالب خواه درست ویا نادرست بدون ارتباط بوضع بحرانات و راه های حل بحرانات در داخل کشور هستند، پخش چنین نوشتها و تحلیلهای نادرست و نامرتبط اذهان عمومی جامعه را از مسیر جلوگیری بحرانات مخرب منحرف می سازند. واقعیت امراینست که اثرات تبلیغاتی نوشته های این نویسندگان محترم کمک کننده تشیدید بحرانات جنګ در کشوربوده، عدم اتحاد جامعه افغانی را بوجود آورده، چنین تبلیغات برای جلوگیری از بحرانات جنگ و خونریزی در کشور اثر گذاری مثبت ندارد.
نهضت ها و حوادث سیاسی جوامع بشری که از بطن انبوه توده ها درچوکات رفا و حفظ منافع ملی جوامع عرض وجود نکرده باشند، اثرات مثبت را برای منافع عامه جامعه ندارد. سردسته های قیامها ولو هرنام نهضت، انقلاب، جهاد وغیره بر آن بگذارند، منفعت چنین حوادث برای طبقات جامعه نمیرسد. خونریزی درحوادث معیار خوشبختی یک جامعه نیست، بلکه خونریزی دربسیاری موارد انوع بدبختی اجتماعی را باخود همرای دارد. حوادث پنج دهه اخیر درافغانستان کشور را به قهقرای سوق داده است.
عده از نویسندگان و شعرای محترم افغان اکنون با مطالعه تاریخ گذشته، در دربار شاهان سرمگرم دریافت ناجیان “حقوق بشر”، “نهضت مشروطیت”، “انقلاب”، “جهاد” وغیره هستند، مگر این محترمان متوجه حقایق و اسناد، وقوع چنین نهضتهای و حوادث در کشور نیستند.
بعد از جنگ دوم جهانی که شکست فاشیزم را با خود همرا داشت، اشکال رقابتهای بین المللی برای بدست اهداف شان جنگهای نبابتی را در پیش گرفتند. جنگهای نیابتی که در پنج دهه اخیر در افغانستان بوقوع پیوسته اند، کشور را به تباهی کامل کشانیده است. بنأ توصیف و تبلیغ چنین نهضتها، انقلابات، جهاد و غیره بدون حفظ منافع افغانستان بوده به سود تداوم جنگ و بربادی کشور است.
“مشروطیت” درافغانستان پدیده نو ظهوری دربار شاهان بوده، “نهضت مشروطیت” نهضت توده ها در افغانستان نبوده و با فعالتهای توده های کشور ارتباط ندارد. اشاعیه اندیشه “مشروطیت” هنگامیکه از محافل دربار در بیرون صرف با نخبگان نزدیک با دربار رخنه کرده بود، قبل رسیدن با توده ، نخبگان درباری توسط شاهان وقت قلع و قم گردیده است.
الف – تعریف و تخریت “نهضت” دوره امانی را که اکنون عده از نویسندگان افغان با خاندان یحیی خان و نامگذاری دشمنی محمد نادرخان با شاه امان الله خان پیوند داده اند، مغایر اسناد واقعی تاریخی اند، بیشتر ساخته و بافته زرادخانهای دشمنان افغانستان است، که افکار عامه را از حوادث جاری دشمنان در کشور منحرف می سازند.
ب- “نهضت مشروطیت” درافغانستان با فعالیتهای سیدجمال الدین ارتباط نمیگیرد. درست که سیدجمال الدین درافغانستان تولد یافته بود، مگر فعالیتهای سیدجمال الدین بیشتر یک حرکت مذهبی ضد استعماری انگلیس بوده، که در خارج ازافغانستان شکل گرفته است.
دوم – کودتاه ها و تحولات پنجاه سال اخیر:
حوادث کودتاها پی در پی بعد از سال ۱۹۷۳ میلادی الی اگست ۲۰۲۱ میلادی در افغانستان مجموعه توطیه های دشمنان داخلی و خارجی بکمک همسایه با افغانستان که کشور ما دشمنی داشته اند، بیشتر در نتیجه رقابتهای بین المللی درجنگهای نیابتی عرض اندام کرده اند. حوادث که بعد از ۱۹۷۳ میلادی در کشور صورت گرفته است، در قدم نخست اتحاد ملی افغانها از پاشید، در مجوع مسیر خود را در جهت ویرانی و خونریری درکشور ادامه است. تبلیغات و توصیف نامه های جانبدارانه نویسندگان آن حوادث خونین گذشته هر چند در قالب کلمات تحریک احساسات عوامفریبانه نوشته شده باشد، بازهم بیشتر در اشکال عقده کشایی راسیستی بوده، فاقد ارزشهای اتحاد ملی برای نجات میهن از بحران جنگهای بیگانگان است.
در طی بیست وهشت سال ظهور طالبان و کار مشترک آنها با تندروان ” مذهبی” بشمول تروریستان القاعده، اسناد انکارناپذیر کافی وجود دارد، که طالبان حقله کوچک بیخبر از واقعیتها نیستند، بلکه طالبان و “رهبران” مخالف طالبان که بعد از سقوط اگست ۲۰۲۱ میلادی در تاجکستان، ترکیه، تهران و سایر کشورها جهان بسر میبرند، هر دوطرف جنگ از میان دشمنان افغانستان حامیان کمک کننده خارجی خود را دارند، که برای منافع خود و باداران خارجی خویش اهداف ادامه جنگ، غارت و یرانی در افغانستان را ادامه میدهند.
افغانها با مردمان جهان بخوبی این حقیقت میداند که طالبان پروژه جنگی استخبارات بیگانه است. طالبان پدیده جدید نا آشنا برای مردم نیستند که چنین قلم فرستایی طرز دید افکار راسیستی حقایق را در مورد جنایات طالبان و استخبارات بیگانه در افغانستان بپوشانند.
از تکبر و خودخواهی های بیجا باید بگذریم که کی حق دارد و یا کی حق اعترض را ندارد، منطق و دلایل همدیگر را با وسعت نظر بنگرم، تا بحیث فرزندان سرزمین مشترک متحد کشور خود را از چنگال استخبارات بیگانه بکشیم. اصطلاح معجزه برای توجه آنانیکه ذکر شده که حقایق تلخ ویرانی افغانستان را با طرز افکار راسیستی ماست مالی میکنند، افکار یک ملت مظلوم و بیدفاع را بیراهه میبرند. هیچ منطق سیاسی و نظامی این تحول، سقود، شکست را قبول ندارد، که قوایمسلح تعلیم یافته سیصدوپنجاه هزاره نفری نظامی دولتی افغانستان بدون کمک و پلانهای پس پرده استخبارات خارجی در کوتاه ترین مدت در برابر چند موترسایکل سوار با کلاشینکوفهای زنگ زده، ولایت پی ولایت، فرقهای اردو، جزوتامهای پولیس بدون کوچکترین مقاومت سقوط کنند..
Pos:146,Tm:662_AT,Cst:30,Gm:C,Fv:0,Stb:0